
ما به تازگی جنگ تجاری با جهان اعلام کردیم
تاریخ انتشار:
جنگ تجاری و تأثیرات آن بر اقتصاد
اقتصاد خوبی دارید، گفتند که دولت دونالد ترامپ. اگر چیزی برای آن اتفاق بیفتد، واقعاً جای تأسف دارد.
چیزی که اوایل این هفته اعلام شد، مجموعهای از تعرفههای جهانی است که به نظر میرسد هیچ منطقی ندارند. هیچ اقتصاددان عاقلی این را تأیید نمیکند. از طریق ترکیبی از نادانی، ناتوانی و جنایتکاری خالص، دولت ترامپ تصمیم به وضع مجموعهای از مالیاتها گرفته است که فساد آشکار را تشویق میکند، به طور کامل از رشد تولیدات آمریکایی حمایت نمیکند و مردم و شرکتها را فقیرتر میکند. البته، به شرطی که این مالیاتها به واقع اجرا شوند.
مسئله مرکزی و مداوم که ترامپ در مورد تعرفهها به نظر میرسد درک نمیکند این است که این مالیاتها در ایالات متحده توسط مردم در ایالات متحده پرداخت میشود. یک فرد معقول ممکن است به یاد بیاورد که او چند سال پیش در یک جنگ تجاری از این تعرفهها استفاده کرد و تأثیر منفی داشت. ما به عنوان یک ملت، به خود آسیب زدهایم. اما به حرف من اعتماد نکنید! در اینجا برخی از کارشناسان واقعی وجود دارند:
نشانههایی وجود دارد که این تعرفهها محصولات احمقانهای از دلقکهای واقعی هستند. به تعرفههای جزایر غیرمسکونی نگاه کنید، شاید بخشی از یک جنگ تجاری بر روی پنگوئنها. یا تعرفههای جزیرهای که عمدتاً توسط... یک پایگاه نظامی ایالات متحده اشغال شده است. سپس ریاضیات پشت این تعرفهها وجود دارد که از فرمولی معماگونه استفاده میکند که به طرز شگفتانگیزی شبیه به آنچه چندین چتبات در صورت پرسش بازمیگردانند، است. فرمول رسمی از حروف یونانی شیک استفاده میکند که به طور مؤثری یکدیگر را لغو میکنند. روزنامه فایننشال تایمز — نسخهای خندهدارتر از روزنامه وال استریت — آن را به "احمقانهترین نموداری که امروز خواهید دید" ترجمه کرده است.
اسکات بسنت، وزیر خزانهداری، به نظر نمیرسد به برخی از سوالات پایهای در مورد تعرفهها پاسخ دهد، زمانی که از او در مورد آنها پرسیده شد، مانند اینکه چرا کانادا و مکزیک از نمودار بزرگ تعرفههای بیمعنی ترامپ غایب بودند. بسنت همچنین گفت که او بخشی از مذاکرات تعرفه با کشورهایی مانند چین نبوده است، که به طور صریح، عجیب است. اگر وزیر خزانهداری در جریان مذاکرات تعرفه نیست، خوب، چه کسی هست؟
بهترین سناریو برای همه اینها، که هنوز هم بد است، این است که این تعرفهها — که قرار است به تدریج در تاریخ ۵ و ۹ آوریل به اجرا درآیند — کنار گذاشته شوند. ترامپ برای ماهها تهدید به وضع تعرفههای ویرانگر بر روی مکزیک، کانادا یا کلمبیا کرده است، تنها برای اینکه در اولین نشانه مقاومت عقبنشینی کند. حتی اعضای معمولاً مطیع کنگره نیز نشانههایی از توجه به این موضوع که این یک ایده بد است، نشان میدهند و حداقل به صورت لفظی به محدود کردن قدرت ترامپ توجه میکنند. اما این جنگ تجاری عجیب ایالات متحده در برابر همه میتواند برای اقتصاد ایالات متحده در سالهای آینده ویرانگر باشد، حتی اگر تعرفههای بیمعنی به اجرا درنیایند. ایالات متحده اعتماد جهان را لرزانده است و عواقبی برای آن وجود دارد.
تعرفهها از هر نوعی اختلالآور هستند. از آنجا که شرکتها میدانند که باید هزینه اضافی برای اقلامی که وارد میکنند بپردازند، این افزایش هزینه را به مصرفکنندگان منتقل خواهند کرد، به ویژه به فقیرترین آنها. آنها احتمالاً به دنبال راههایی برای کاهش هزینهها خواهند بود و به احتمال زیاد در سرمایهگذاریها صرفهجویی خواهند کرد، میگوید مایسنر. مصرفکنندگان نیز احتمالاً همین کار را خواهند کرد — هزینههای خود را کاهش داده و مدت بیشتری به نیازهای ضروری خود توجه خواهند کرد، حداقل به این دلیل که میدانند احتمال بالاتری وجود دارد که اگر شرکتها هزینهها را کاهش دهند، اخراج شوند.
طراحی این تعرفههای جدید همه این موارد را تشدید میکند. آنها جهانی هستند و حداقل مالیات ۱۰ درصدی دارند، بنابراین شرکتها نمیتوانند به راحتی با جابجایی زنجیرههای تأمین از آنها فرار کنند، مانند بسیاری از شرکتها که در جنگ تجاری اول ترامپ انجام دادند. و ما در حال حاضر شاهد اختلالات هستیم. پیشسفارشهای نینتندو سوییچ ۲ به تأخیر افتاده است. کسبوکارهای تبلیغاتی — مانند متا، گوگل و آمازون — خود را برای کاهش هزینهها آماده میکنند، به ویژه از سوی شرکتهای چینی. انتظار میرود قیمت مواد غذایی، لباس و خودرو به ویژه به شدت افزایش یابد. چین تعرفه تلافیجویانه خود را اعلام کرده است که بدون شک این افزایش قیمتهای تخمینی را بدتر خواهد کرد و ممکن است اولین کشور از بسیاری باشد که این کار را انجام میدهد.
این افزایشها با تورمی که در پی COVID رخ داد، متفاوت است، میگوید ولفرز. در آن زمان، افزایش قیمتها به معنای پول بیشتر برای شرکتها بود، که میتوانست برای پرداخت بیشتر به کارمندان خود استفاده شود. اما — زیرا دوباره، تعرفهها یک مالیات هستند — این پول به طور مستقیم به دولت ترامپ خواهد رفت. بنابراین دستمزدها احتمالاً ثابت خواهند ماند، حتی در حالی که همه چیز گرانتر میشود.
بیایید برای یک لحظه درباره اینکه اقتصاد قبل از تعرفهها چگونه بود صحبت کنیم. آن کاهش در اعتماد مصرفکننده قبل از آخرین اعلام تعرفهها رخ داد. اقدامات DOGE — اخراج و بازگشت افراد، کاهش خدمات اجتماعی، یخزدن کمکهای قبلاً توافق شده و به طور کلی بینظمی در دولت — قبلاً مصرفکنندگان را تحت تأثیر قرار داده بود. در ماه مارس، انتظارات مصرفکنندگان برای آینده در پایینترین سطح خود در بیش از یک دهه بودند. به ویژه، مردم در مورد اشتغال خود نگران بودند، که نوعی چیزی است که باعث میشود مردم هزینهها را کاهش دهند.
بخش زیادی از اقتصاد اساساً فقط احساسات است. مردم احساس بدی دارند و تعرفهها آنها را بدتر میکند. این نوع چیزی است که میتواند به رکود اقتصادی منجر شود. اقتصاددان کلان JP Morgan پیشتر احتمال رکود را حدود ۴۰ درصد برآورد کرده بود. این تنها بانکی نیست که این کار را انجام دهد — S&P Global، گلدمن، بارکلیز، بانک آمریکا و دویچه بانک همگی توافق دارند که اکنون خطر به طور قابل توجهی بالاتر است، اگرچه در مورد میزان بالاتر بودن آن اختلاف نظر دارند.

دلیل ظاهری پشت این تعرفهها این است که کسری تجاری را به صفر برسانند، اما این منطقی ندارد. کسری تجاری اساساً به این معناست که ایالات متحده کالاها و خدمات زیادی از یک کشور دریافت میکند و در عوض تکههای کاغذی میگیرد، و آنها کالاها و خدمات کمتری دریافت میکنند (و بنابراین کاغذ کمتری به ما میدهند)، میگوید ولفرز. چه کسی اهمیت میدهد؟ اقتصاد یک بازی صفر نیست. بسیاری از مشترکان زیبا و باهوش ما در Verge با Verge در کسری تجاری هستند، زیرا آنها به ما ۷ دلار در ماه برای محصولات متنی خوب ما پرداخت میکنند و ما هیچ دلار کالایی از آنها نمیخریم.
هدف نهایی فرضی ترامپ این است که تولید را به ایالات متحده بازگرداند، اما این هم اتفاق نخواهد افتاد. این نیاز به یک محیط کمتر نامشخص دارد تا شرکتها در اینجا سرمایهگذاری کنند، برای یک چیز. همچنین نیاز به نیروی کار دارد — و مشخص نیست که چرا آمریکاییها باید انتخاب کنند که در مشاغل تولیدی کار کنند در حالی که گزینههای دیگری دارند.
از نظر عملی، دو چیز وجود دارد که این مالیاتهای احمقانه را توضیح میدهد. اول اینکه دولت ترامپ توسط افرادی اداره میشود که اصلیترین صلاحیت آنها این است که بلهگوهای بیروح دونالد ترامپ هستند. دوم اینکه خود ترامپ از نظر روحی یک گنگستر است و او به دنبال اهرم بر روی هر کشور و شرکتی است که با ایالات متحده معامله میکند. به عنوان مثال، کشاورزان داخلی تاکنون تلاش کردهاند تا معافیتهایی برای تعرفهها به دست آورند تا "اقتصادی کشیده و چهارپاره" نشوند، در حالی که تجهیزات گرانتری میخرند و در عین حال غذای کمتری به خارج میفروشند، همانطور که یکی از کشاورزان گفته است. ترامپ نشان داده است که او آماده است تا برای کاهش تعرفهها بر روی کشورهای خاص توافق کند.
این توافقها "راهی برای وابسته کردن مردم به خودتان" است، میگوید بارنت. "من در مورد اینکه آیا این فقط به خوبی طراحی نشده است یا اینکه عدم قطعیت بخشی از طراحی است، در تردید هستم."
برای به دست آوردن چنین معافیتی چه باید کرد؟ خوب، کلمبیا، کانادا و مکزیک نمونههایی ارائه میدهند: یک امتیاز احمقانه بدهید که به ترامپ اجازه میدهد پیروزی را اعلام کند در حالی که هیچ چیز قابل توجهی تغییر نمیکند. به هر حال، ترامپ به قدری تحت تأثیر تلویزیون قرار دارد که تا زمانی که چیزی در فاکس نیوز خوب به نظر برسد، برای او یک پیروزی است.
در مورد صنایع خاص، ما در حال حاضر نشانههایی داریم به شکل کمکهای سخاوتمندانه از سوی مغولهای فناوری، قراردادهای تولید سخاوتمندانه برای زندگینامههای خانوادگی ترامپ، حذف برنامههای DEI برای خوشحال کردن ایدئولوگهای محافظهکار و قراردادهای بزرگ وکالت پرو بونو.
اما آن عدم قطعیت در مورد رشوه و معافیتها واقعاً این نمایش دلقکی را بدتر میکند. ایده پشت تعرفهها این است که در بلندمدت، این به شرکتهای آمریکایی اجازه میدهد تا به طور مؤثرتری رقابت کنند با افزایش قیمتها بر روی کالاهای خارجی. این به کالاهای ساخت آمریکا فرصتی میدهد تا قیمتهای خود را نیز افزایش دهند و سودها را افزایش دهند. اما برای اینکه این اتفاق بیفتد، شرکتها باید در ساخت چیزهایی در آمریکا سرمایهگذاری کنند — و همانطور که قبلاً ذکر شد، عدم قطعیت در مورد اینکه هر تعرفهای چه مدت ممکن است ادامه یابد، احتمالاً منجر به رویکرد "منتظر و ببین" بیشتری خواهد شد. که... کمی هدف را نقض میکند.
بازارها عدم قطعیت را دوست ندارند. شرکای تجاری نیز همینطور. احتمالاً آمریکا با تعرفههای تلافیجویانه مواجه خواهد شد، از جمله از سوی متحدان ما، که درد کشور را افزایش میدهد. تعرفههای اسموت-هاولی، که برای هر کسی که دیو بری را خوانده باشد مشهور است، در سال ۱۹۳۰ معرفی شدند و به طور گستردهای به تشدید رکود بزرگ نسبت داده میشوند. تعرفههای ترامپ حتی بزرگتر از آنهای فاجعهبار هستند، بر اساس ریاضیات بیمعنا که، به عنوان مثال، نرخ تعرفه متوسط اتحادیه اروپا را حدود ۲.۷ درصد با نرخ "تلافیجویانه" ۲۰ درصد ضربه میزند.
عدم قطعیت همچنین به لحاظ سیاسی به ایالات متحده آسیب میزند. "ما حسن نیت و اعتبار دولت را در چشم جهان تضعیف کردهایم،" میگوید بارنت. این به تضعیف دلار به عنوان یک ارز ذخیره برای جهان آسیب میزند — یکی از عملکردهای مهم آن برای قدرت سیاسی آمریکا، که به ما اجازه میدهد تا پول را ارزانتر از اکثر کشورهای دیگر قرض بگیریم. و در واقع، ارزش دلار پس از اعلام تعرفهها به شدت کاهش یافت — به پایینترین سطح شش ماهه خود در برابر یورو. رفتار بد ایالات متحده در اینجا انگیزهای برای مردم است تا پول خود را به جاهای دیگر منتقل کنند.
این مانند تماشای یک تصادف قطار در حال حرکت آهسته است. قبلاً، دولت ترامپ با اعلام ذخیره ارز دیجیتال، دلار را تضعیف کرده بود. ماسک به طور یکجانبه تصمیم گرفت تا توانایی ما برای کار به عنوان مرکز تحقیق و توسعه جهان را که استعدادهای جهانی را جذب میکند و اقتصاد ما را تقویت میکند، کاهش دهد — و علاوه بر این، به قدرت نرم آمریکا در این فرآیند آسیب بزند. کنگره، که تصمیم به واگذاری کنترل بر هزینهها گرفته است، عملاً کنار گذاشته شده است. اکنون تعرفهها ثروت و امنیت آمریکاییها را بیشتر به خطر میاندازند. تنها سوالات واقعی این است که چه زمانی انفجار را خواهیم داشت و اندازه آن چقدر خواهد بود.