
چهرههای قدیمی در مکانهای غیرمنتظره: فصل سوم چرخ زمان در حال پیشرفت است
تاریخ انتشار:
مقدمه
اندرو کانینگهام و لی هچینسون دههها از زندگی خود را با کتابهای چرخ زمان اثر رابرت جردن و برندون سندرسون گذراندهاند و قبلاً این دانش را در خلاصهنویسی هر قسمت از فصل اول و دوم سریال تلویزیونی چرخ زمان آمازون به کار بردهاند. حالا دوباره به فصل سوم برگشتهایم—به همراه بینشها، شوخیها و نظریههای گاهی عجیب.
خلاصه قسمت ششم: "سایه در شب"
قسمتهای جدید فصل سوم چرخ زمان هر پنجشنبه برای مشترکین آمازون پرایم منتشر میشود. این نوشتار به قسمت ششم، "سایه در شب"، که در تاریخ 3 آوریل منتشر شد، میپردازد.
بازگشت شخصیتها
در این قسمت، الین یک آهنگ درباره "تپههای تانچیکو" میخواند که به نظر میرسد ساعتها ادامه دارد (آنها سینه هستند، تپهها سینه هستند). من واقعاً از این صحنه ناراضی نیستم، اما واقعاً طولانی است.
اما مهمتر از آهنگ، کسی است که الین را همراهی میکند، شخصیتی از کتاب که آنقدر غایب بوده که واقعاً مطمئن نبودیم که آیا او به بازمیگردد یا خیر. چه کسی در تانچیکو بازمیگردد، لی؟

بینندگان که کتابها را نخواندهاند میتوانند به خاطر عدم افتادن از صندلیهایشان وقتی تام دوباره ظاهر میشود، بخشیده شوند، اما برای خوانندگان کتاب، غیبت او به شدت احساس شده است. باور کنید یا نه، مریلین یک بازیکن اصلی در کتابها است که زمان زیادی را در مرکز توجه با شخصیتهای اصلی POV سپری میکند. او برای مدتی ناپدید میشود، درست مانند آنچه در سریال اتفاق میافتد، اما او به اندازهای که در اینجا ناپدید شده، غایب نمیماند.
خوشحالم که او برگشته است و این برای گروه تانچیکو ما خوب است—برخلاف آنها، تام یک بزرگسال واقعی است که به جاهایی رفته و چیزهایی میداند. او همچنین همراهی فوقالعادهای برای ماجراجویی کارائوکه الین فراهم میکند.

نبردهای فراموششدگان
ما در حال ورود به بخشی از داستان هستیم که فراموششدگان به همان اندازه که با رند و قهرمانان ما میجنگند، با یکدیگر نیز میجنگند، که این توضیح میدهد چرا این شخصیتهای قدرتمند به محض اینکه یکدیگر را پیدا کنند، قهرمانان ما را نمیکشند. موگدین در تمام این قسمت در حالت ترسناک کامل است و باید بگویم که او نگرانکننده است.
و اگرچه هنوز چیزهای بیشتری برای بحث در تانچیکو وجود دارد—جستجو برای کشف دستبندها و یقهها در حال داغ شدن است!—این واقعیت که تمام این قسمتها یک ساعت طول میکشند به این معنی است که موضوعات زیادی برای بحث وجود دارد. مثلاً، بازگشت یک چهره آشنا دیگر، به شکل دوست تاریک ما، پادان فین. کارهای تاریک در دو رودخانه در حال وقوع است!
در همین حال، پرین، آلان و دوستان از حمله هفته گذشته به اردوگاه وایتکلاوک بهبود مییابند. من مرتباً نیاز دارم که انتظاراتم را برای آنچه که زره داستانی به نظر میرسد، دوباره تنظیم کنم، زیرا شخصیتهای اصلی ما به طور منظم به شدت زخمی میشوند، اما استانداردها در یک سریال که به نظر میرسد همه میتوانند به عنوان یک جادوگر جراحت را درمان کنند، متفاوت است. آلان خواهران کاتون را از طریق درمان ابتدایی راهنمایی میکند و آلان (با شادی و/یا علاقهای که به سختی پنهان شده) به طور تصادفی در حال افزایش رابطه پرین و فایله را قطع میکند وقتی که بعداً به او درمان میکند.

رابطه پرین و فایله
آیا هنوز هم فایله در سریال برای ما جذاب است؟ من فکر میکنم وقتی آن کاریکاتور احمق از مات که شاخ طلا را در دست دارد دوباره ظاهر شد، جالب بود.

هرگز فکر نمیکردم که در هیچ تیمی غیر از تیم "فایله را به چاه بینداز" باشم، اما اینجا هستیم. من برای او و پرین آرزوی موفقیت میکنم.
وقتی به درمان آلان به دست خواهران کاتون میرسیم، باید یک لحظه با این موضوع فکر کنم و یک تصمیم آگاهانه بگیرم. کتابها به وضوح نشان میدهند که درمان—حتی نسخه ابتدایی کمکهای اولیه که آیس سدایهای امروزی انجام میدهند، نه به ذکر نسخههای بسیار پیچیدهتر از عصر افسانه—پیچیده است. انجام آن به اشتباه میتواند عواقب وحشتناکی داشته باشد (در واقع، "انجام درمان به اشتباه عمدی" مبنای بسیاری از حملات خواهران زرد که به سیاه تبدیل شدهاند با قدرت واحد است). و این وحشیها (برای قرض گرفتن یک اصطلاح از کتاب) قادرند به سادگی به صورت شهودی این کار را انجام دهند؟
ما میدانیم که جادوگران جدید به طور مکرر در پاسخ به لحظات استرس یا نیاز شدید، دچار انفجارهای غیرقابل کنترل از قدرت واحد میشوند—در واقع، ما این را چندین بار در سریال دیدهایم، از جمله در ابتدای این قسمت که لیاندری کوچک شوهر متجاوزش را به دیوار پرتاب میکند. بنابراین زیرساخت برای دختران کاتون برای انجام آنچه انجام میدهند وجود دارد. فقط این سؤال باقی میماند که چقدر حاضر هستید اجازه دهید سریال از این موضوع عبور کند.

من تصمیم گرفتم که با این موضوع مشکلی ندارم—این کار لازم است تا داستان پیش برود، و بنابراین من در مورد آن شکایت نخواهم کرد. نظر شما چیست؟
موضوعات باقیمانده
این ما را با دو موضوع بزرگ باقیمانده مواجه میکند: رند و اگوئین. اگوئین هنوز در تلاش است تا درباره دنیای رویاها از حکیمهای آیل یاد بگیرد (من اشتباه میکردم، به هر حال—او اعتراف میکند که در اینجا در مورد آیس سدای بودن دروغ گفته و این تقریباً بدون هیچ نظری میگذرد)، و هنوز از درک اینکه رند و لافیر درگیر هستند، شوکه شده است. و رند، خوب. او هنوز دیوانه نشده است، احتمالاً، اما بیشتر قسمت را در حالتی که کنترل کاملی بر قدرتها و اعمالش ندارد، میگذرانید.
یک کمی جادوگری توسط آویندها و اگوئین وجود دارد، اما سپس رند منبع را درک میکند و سامائل به نوعی دیگر عامل نمیشود. مجذوب قدرت—و توسط فساد سیاه که در آن جریان دارد—رند به سادگی سامائل را بدون فکر یا تلاشی ظاهری نابود میکند، با کمی از روش مشابهی که رند در کتاب 3 با مقدار زیادی رعد و برق و فروپاشی سقف انجام میدهد.

این یکی از معدود دفعاتی است که رند واقعاً با قدرت واحد آزادانه عمل کرده است، و من دوست دارم وقتی میتوانیم واقعاً ببینیم (نه فقط بشنویم) عظمت قدرت رند به عنوان یک جادوگر. اما این استفاده بیدردسر از قدرت شدید بدون هزینه نیست.

و بله، یکی از آنها کشته شدن ناخواسته (اگرچه متأسفانه قابل پیشبینی) یک دختر آیل است که او با او پیوندی برقرار کرده بود و تلاش ناامیدکننده و بیفایدهاش برای بازگرداندن او به زندگی. رند همزمان در حال درک سرنوشتش و اینکه تا چه حد نمیداند چه میکند، است و هر دو این موضوعات در حال حاضر به مردم اطرافش آسیب میزند. و همانطور که شما و من میدانیم، رند کتابی واکنشهای غیرمفید و مضر به آسیب رساندن به افرادی که به آنها اهمیت میدهد، دارد.
حمله به رند
حمله در اینجا بخشی از اختراع سریال و بخشی ترکیبی از چند رویداد مختلف کتاب است، اما فراموششدگان به طور مستقیم به رند حمله میکنند، معمولاً اینگونه اتفاق نمیافتد. آنها معمولاً ترجیح میدهند در موقعیتهای قدرت در پادشاهیهای مختلف جهان قرار بگیرند و فقط زمانی که تحت فشار قرار میگیرند، بجنگند. همه اینها به این معنی است که من شک دارم این آخرین باری باشد که ما سامائل یا چکش قدرت واحد او را میبینیم، اما سریال بیش از حد مایل است که راه خود را برود وقتی که بخواهد.
ما قسمت را در جایی که فکر میکنم به زودی زمان زیادی را در آنجا خواهیم گذراند، میبندیم (به ویژه بر اساس عنوان قسمت هفته آینده که نمیخواهم لو بدهم اما هر کسی میتواند آن را جستجو کند): بازگشت به دو رودخانه، با سهگانه قدرتمند بین و چید و فایله که در حال گشتزنی در ورودی قدیمی در خارج از شهر هستند و تروکها را که از آن خارج میشوند، تماشا میکنند. این نشانه خوبی برای پرین و دوستانش نیست.
پس ما دو قسمت باقیمانده داریم، همه مهرههای شطرنج ما به نظر میرسد که به طور کلی در مکانهای درست برای چند رویداد کلیدی قرار گرفتهاند. فکر میکنم با یک انفجار (یا چند انفجار) به پایان میرسیم. شما در مورد ورود به دو قسمت پایانی چه فکر میکنید؟
اما باید بگویم، اگر ما تقریباً به جایی که کتاب 4 میرسد، برسیم، سریال به اندازه فصلهای اول و دوم شتابزده به نظر نمیرسد. نه اینکه سرعت آن کاملاً آرام شده باشد—شما و من به شدت از این که خوانندگان کتاب هستیم و همیشه درک بهتری از آنچه در حال وقوع است و چه کسانی شخصیتها هستند که سریال نمیتواند همیشه با وضوح کامل منتقل کند، بهرهمند میشویم. اما من به آنچه که هنوز باید اتفاق بیفتد و اینکه چه مقدار زمان باقی مانده است فکر میکنم و میگویم "بله، آنها قادر خواهند بود به آنجا برسند" به جای "چطور میخواهند به آنجا برسند؟؟"
نتیجهگیری
شما چه احساسی دارید؟ آیا فصل سوم برای شما مانند من جذاب است؟ میدانم که هر هفته در حال جستجو هستم تا ببینم آیا اعلام تمدید فصل 4 وجود دارد (هنوز نه).