
بررسی Assassin's Creed Shadows: دنیایی جاهطلب و جذاب که در گذشته گیر کرده است
تاریخ انتشار:
بررسی Assassin's Creed Shadows
چند تصمیم ناامیدکننده، برخی از کارهای فنی چشمگیر و داستانی خوب را خدشهدار میکند.
به احتمال زیاد سرنوشت شرکتی به بزرگی یوبیسافت به موفقیت یک بازی تکنفره وابسته نیست. اما این شرکت نمیتواند به زودی یک اشتباه بزرگ دیگر را تحمل کند، به خصوص پس از اینکه بازیهایی مانند Star Wars: Outlaws و XDefiant نتوانستند توجهات را جلب کنند. یوبیسافت به شدت به یک موفقیت بزرگ نیاز دارد (و همچنین برای بهروزرسانی Rainbow Six Siege X). خبر خوب برای این شرکت این است که Assassin's Creed Shadows آماده است تا این موفقیت را به ارمغان بیاورد.
در نگاه اول، این بازی دقیقاً همان چیزی است که انتظارش را دارید: یک بازی عظیم Assassin's Creed که برای تمام کردن آن دهها ساعت زمان نیاز است. با توجه به تمام مأموریتها و جستوجوهای جانبی که بازی به طور مداوم به سمت آنها اشاره میکند، کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد. در طول زمان بازی، به ندرت احساس خستگی کردم — حتی در طول فلشبکهای طولانی — که این نشاندهنده توجه و دقتی است که توسعهدهندگان یوبیسافت به این دنیای بزرگ و داستانی که آن را به هم پیوند میدهد، گذاشتهاند.
یوبیسافت نمیتوانست ریسک کند که بازی از ابتدا به خوبی اجرا نشود و سپس ماهها صرف اصلاح آن کند، مثل Cyberpunk 2077. خوشبختانه، به طور کلی، Assassin's Creed Shadows به خوبی بر روی کنسولهای من (PS5 پایه و Xbox Series X) و PC اجرا میشود.
این بازی بر روی سیستم گیمینگ پیشرفته من که دارای کارت گرافیک NVIDIA GeForce RTX 4090، پردازنده Intel i9 نسل 14 و 32 گیگابایت رم است، بسیار زیبا به نظر میرسد. من هیچ مشکلی در اجرای همه چیز با تنظیمات بسیار بالا نداشتم. اکشن در محدوده 55-59 فریم بر ثانیه باقی ماند و هیچ افت فریم قابل توجهی وجود نداشت — به جز تغییر کمی آزاردهنده به صحنههای سینمایی که با 30 فریم بر ثانیه پخش میشوند. شایان ذکر است که Assassin's Creed Shadows برای Steam Deck تأیید شده است، اما من نتوانستم آن را در آنجا آزمایش کنم.
در سه پلتفرمی که بازی کردم، هیچ کندی قابل توجهی حتی در اوج جنگهای پرهرج و مرج وجود نداشت. با این حال، در PS5 برخی از ناهنجاریهای بصری کوچک را مشاهده کردم. اوایل، در حالی که در حالت عملکردی از روی چالهها عبور میکردم، آب جمع شده روی یک جاده خاکی به طور غیرطبیعی میدرخشید. این موضوع من را از گفتوگویی که با یکی از همپیمانانم داشتم، منحرف کرد.
زمانی که در زمستان بودم، بافتهای علفی که از زیر برف بیرون زده بودند، در حالی که در حال عبور از دشتها بر روی اسب بودم، محو و دوباره نمایان میشدند. برای ثبت این موضوع، این اتفاق در حالت متعادل رخ داد، که سعی دارد تعادل را بین کیفیت و حالتهای عملکردی از نظر وفاداری بصری و فریمریت حفظ کند. اینها شکایات جزئی هستند، اما به طور موقت غرق شدن در بازی را برای من مختل کردند.
ویژگی عجیب دیگر این است که اسب من اغلب وقتی برایش سوت میزدم، گیر میکرد. اگر مثلاً بر روی یک پل باریک بودم و اسب را صدا میزدم، ممکن بود به طور ناگهانی در رودخانه زیر پل ظاهر شود. این یک مزاحمت جزئی است که بیشتر به نحوه برنامهریزی اسب برای رسیدن به شما مربوط میشود، اما با توجه به مسیرهای باریک زیادی که در بازی وجود دارد، قابل بخشش است.
دو قهرمان با داستانهای خود
چنگال بزرگ این بار این است که میتوانید تقریباً هر زمان که بخواهید بین دو شخصیت جابهجا شوید. نائو، یک شینوبی، قهرمان سنتیتری از Assassin's Creed است، در حالی که جنگجو یاسوکه یک سامورایی بزرگجثه است که میتواند درها را بشکند و بدنها را به راحتی به مکانهای پنهان منتقل کند. مأموریتها و تعاملات شخصیتی وجود دارد که نیاز به بازی به عنوان یک شخصیت خاص دارد، اما به طور کلی میتوانید در دنیای آزاد به عنوان هر یک از آنها بازی کنید.
من تا حد امکان به نائو پایبند بودم. او بسیار چابکتر و توانمندتر در بالا رفتن از دژها است — قلاب او ابزاری بسیار مفید است — و انجام ترورهای مخفیانه. در نهایت، او تنها کسی است که تیغه پنهان افسانهای را دارد. حرکت او بسیار روان است، جنبهای از بازی که گفته میشود از زمان اضافی که توسعهدهندگان در میان تأخیرها داشتند، بهرهمند شده است.
برخلاف یاسوکه، نائو میتواند از قابلیت دید عقاب کلاسیک برای نمایش دشمنان، نقاط پنهان و اشیاء از پشت دیوارها استفاده کند. او همچنین در مبارزات تن به تن بسیار توانمند است، به ویژه زمانی که تواناییهایی مانند ترور دوگانه بسیار مفید را باز میکند. کُساریگاما او، که شامل یک ابزار شبیه داس و وزنه سنگین متصل به زنجیر است، بخشی عالی از زرادخانه اوست.
این به این معنا نیست که یاسوکه شخصیت جالبی نیست. به آرامی با کمان خود تعداد دشمنان را کاهش میدهد یا با صدای بلند با سلاح گرم خود قبل از اینکه به سمت باقیمانده با یک کاتانا بلند، چوب سنگین و حرکات ویژه مانند پرتاب یک سرباز به دیوار حمله کند، هرگز خستهکننده نمیشود.
هر دو قهرمان به خوبی نوشته شده و اجرا شدهاند، حداقل در حین بازی با صدای انگلیسی. با این حال، همزمانی لبها همیشه با آنچه شخصیتها میگفتند به خوبی مطابقت نداشت، که در صحنههای سینمایی حواسپرتی ایجاد میکند. اگرچه من نتوانستم بازی را در حالت غوطهوری انجام دهم، که در آن شخصیتها به زبانهای مادری خود یعنی ژاپنی و پرتغالی صحبت میکنند، اما علاقهمندم ببینم آیا مشکل همزمانی لبها در آنجا نیز به همین اندازه مشهود است.
منافع شخصی با هدفی وسیعتر
با این حال، داستان به اندازه کافی قوی بود که توجه من را در طول صحنههای سینمایی و بقیه بازی جلب کند. این داستان با منافع بسیار شخصی برای هر دو قهرمان آغاز میشود اما به تدریج به حفاظت از آینده ژاپن گسترش مییابد. نویسندگان داستانی با پر از جذابیت و پیچیدگی را خلق کردهاند و من از اینکه چگونه آنها افسانههای گستردهتر Assassin's Creed را در Shadows با هم بافتهاند، لذت بردم.
من میگویم که داستان و ساختار به اندازه کافی غنی و پیچیدهاند که 40-60 ساعتی را که بسیاری از مردم برای تمام کردن این بازی نیاز دارند، توجیه کند. (سیستم جدید شناسایی — که شما برای تنگ کردن مکان یک هدف پس از یادگیری اینکه، مثلاً، یک هدف در یک منطقه خاص است، استفاده میکنید — به خوبی کار میکند.) با این حال، من رویکرد فشردهتر 20 ساعتهای را که یوبیسافت با Assassin's Creed Mirage اتخاذ کرده بود، ترجیح میدادم.
من از بازی در حالت کانن لذت بردم، که انتخابهای گفتاری را حذف کرده و اجازه میدهد ضربات داستانی به گونهای که طراحان قصد داشتند، پیش برود. فاش کردن چگونگی تبدیل نائو و یاسوکه به همپیمانان بیش از حد اسپویلر است، اما تعاملات بین آنها و سایر شخصیتها، به ویژه رابطه عاشقانه نائو با یک شخصیت مسلح، به طور کلی به اندازه کافی جذاب بود.
اجراکنندگان (و خدایا، چه تعداد دیالوگ در اینجا وجود دارد) به طور کلی کار خوبی با مواد انجام میدهند. اما شنیدن یک شخصیت که به لهجه ساده آمریکای شمالی صحبت میکند، در حالی که بیشتر بازیگران به لهجههای ژاپنی و پرتغالی صحبت میکنند، کمی عجیب است.
به طور کلی، داستانی که روایت میشود، بسیار محکم است، اما ساختار در برخی نقاط کمی عجیب است. داستان اصلی شامل صحنههای فلشبک است، از جمله یکی با یک آموزش مبارزه که بلافاصله پس از مقدمه پرحادثه اتفاق میافتد، که جریان را مختل میکند، حتی اگر رنگی به داستانهای پسزمینه قهرمانان اضافه کند.
ناامیدیهای درخت مهارت
من طرفدار بزرگی از نحوه ساختاردهی سیستمهای پیشرفت یوبیسافت نیستم. نائو و یاسوکه هر کدام شش درخت مهارت دارند که همه آنها به سطوح تقسیم شدهاند. برای باز کردن سطح بعدی، بازیکن باید با انجام فعالیتهای جانبی مختلف، از جمله تیراندازی با کمان بر روی اسب و پیدا کردن اشیاء پنهان در معابد، تجربه کافی جمعآوری کند. در یک فضای خالی، اینها میتوانند سرگرمکننده باشند، اما وقتی شما نقاط تسلط اضافی زیادی برای صرف بر روی مهارتها دارید و باید برای احترام به برخی معابد یا پیدا کردن مکانهای مدیتیشن بچرخید تا بتوانید برخی از حرکات جالب نائو و یاسوکه را به دست آورید، کمی ناامیدکننده میشود.
در بازی برخی سیستمهای قدیمی دیگر نیز وجود دارد. شکست دادن یک رونین — یک سامورایی که برای از بین بردن قهرمانان استخدام شده است — در یک مبارزه سرگرمکننده، غنایم خوبی به همراه داشت، از جمله برخی زرههای سبک افسانهای. اما نمیتوانستم آن را بپوشم، زیرا شخصیت من به اندازه کافی سطح بالا نرفته بود تا بتواند به سادگی لباسهای جدیدی بپوشد. این منطقی به نظر نمیرسد.
افزایش سختی دشمن از منطقهای به منطقه دیگر، یک کلیشه است که یوبیسافت در Mirage از آن دوری کرده است و در اینجا نیز بسیار خستهکننده به نظر میرسد. این یک روش مصنوعی برای افزایش سختی و پیشرفت است، در حالی که روشهای دیگر مانند طراحی خلاقانهتر مراحل، نوعهای جدید دشمن و امکان سختتر کردن بازی توسط بازیکن در تنظیمات میتواند این کار را انجام دهد. با توجه به ماهیت تاریخی این سری، به نوعی منطقی است که برخی از ایدههای گیمپلی یوبیسافت در گذشته گیر کردهاند.
به طور کلی، من واقعاً علاقهای به صرف زمانم برای جستجو برای بهروزرسانیهای تجهیزات ندارم تا فقط بتوانم در یک منطقه جدید شانس داشته باشم. با این حال، مزایای برخی تجهیزات میتوانند مفید باشند. در حال گشت و گذار در قلعهها برای از بین بردن چند دشمن کلیدی به منظور باز کردن یک سینه با تجهیزات ارزشمند احساس رضایتبخش بود — حتی فقط به عنوان یک کار اضافی در حین تلاش برای رسیدن به یک نقطه دید در زمین دشمن. قلعهها پایگاههای ارزشمندی هستند و مزیت دفاعی در برابر مهاجمان فراهم میکنند، بنابراین منطقی است که بدها در اطراف نقاط دید مستقر شوند، که نقاط جدیدی از علاقه را برای قهرمانان ما پس از بالا رفتن به یک مکان خاص نمایان میکند.
حتی بدون آن جنبه گیمپلی، بالا رفتن به یک نقطه دید همیشه ارزشمند است، همانطور که در سری Assassin's Creed همیشه بوده است. حداقل پاداش یک نمای وسیع از منطقه اطراف است و از آنجا که Shadows بسیار زیبا است، من تصمیم گرفتم که هر نقطه دید را در مسیرم به دست آورم.
علاوه بر ناهنجاریهای مربوط به چاله و علف، گشت و گذار در این بازی زیبا لذتبخش است، با پوشش گیاهی فراوان، سکونتگاههای به دقت ساخته شده و سیستم آب و هوای پویا که ترکیب میشوند تا دنیایی غنی و زنده را تشکیل دهند که به زودی فراموش نخواهم کرد. سیستمهای نورپردازی که به نائو و یاسوکه اجازه میدهند شمعها و فانوسها را خاموش کنند تا در شب در سایهها پنهان شوند، نیز افزودنی هوشمندانهای در اینجا بود.
جوانب سرگرمکننده دیگری نیز در Assassin's Creed Shadows وجود دارد. در یک لحظه که مرا به یاد یک صحنه در The Last of Us Part II انداخت، من تازه شروع به یک فعالیت جانبی آرامشبخش کرده بودم که ناگهان یک قاتل سعی کرد مرا از بین ببرد. این یک چرخش غیرمنتظره و لذتبخش بود. در همین حال، یک مبارزه اختیاری با یک دشمن سطح بالا در پای یک برج در حال سوختن در وسط شب احساس عمیقاً سینمایی داشت.
چیزهای زیادی بر روی Assassin's Creed Shadows قرار دارد. یوبیسافت قطعاً امیدوار است که این بازی از ابتدا موفق باشد و نه اینکه بیش از حد بازیکنان منتظر کاهش قیمت آن بمانند. همچنین رقابت زیادی برای نگرانی وجود دارد، به خصوص با توجه به اینکه دنباله Sucker Punch Productions به Ghost of Tsushima، Ghost of Yōtei، قرار است در برخی از نقاط این سال منتشر شود.
به نظر میرسد که اینجا به اندازه کافی وجود دارد تا هم طرفداران قدیمی Assassin's Creed و هم تازهواردانی که ممکن است به تنظیمات ژاپن قرن 16 جذب شوند، اما نمیدانند Animus از آرنج آنها چه تفاوتی دارد، جذب شوند. Assassin's Creed Shadows دارای کار فنی چشمگیر، اجراهای عالی و داستانی وسیع و خوب طراحی شده است، اما متأسفانه به دلیل برخی تصمیمات ناامیدکننده و سیستمهای گیمپلی قدیمی تحت فشار قرار گرفته است. با این حال، من مشتاقم که به کاوش ادامه دهم.
Assassin's Creed Shadows در تاریخ 20 مارس برای PS5، Xbox Series X/S، ویندوز PC، مک، Amazon Luna و Ubisoft+ منتشر خواهد شد. این بازی در آینده برای iPad نیز در دسترس خواهد بود.